باز این دلِ تنگ ماجرایی دارد 

با ذکر علی شور و نوایی دارد

بیخود شده از خویش و مکرر گوید

ایوان نجف عجب صفایی دارد...

من از عمق وجود خودم ، خدایم را صدا کردم

نمیدانم چه میخواهی ، ولی امروز برای تو ، برای رفع غم هایت

برای قلب زیبایت ، برای آرزوهایت ، به درگاهش دعا کردم

و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد ، یقین دارم دعاهایم اثر دارد . . .

در برج ولامهر جهان تاب علی(ع) است/ در شهر علوم نبی باب علی(ع) است
از اول خلقت بشر تا امروز / مظلوم ترین شهید محراب علی(ع) است...

در آن شب قدری که قدرش را نمی دید / دست شقاوت تیغه ای از کینه ها داشت
در سجده افتاد آفتاب و ذکر می گفت / در زیر لب«فزت برب الکعبه»را داشت . . .
شهادت امام علی (ع) تسلیت باد

دردهایم را لایک کردند و گفتند زیبا بود...

نمیدانستم مگر درد هم زیبا میشود؟؟

هی رفیق مجازی من....

نوشته هایم دست خودم نیست...

دلم مینویسد و من...

فقط نگاه میکنم...

مانند هیزوم های مصنوعی شومینه می سوزم

و پایان ندارم درد یعنی این...

گلم چیزى به اندازه ى وجودت نیست که برایت بفرستم

ولی وجودت براى من به اندازه اى هست که همیشه بیادت باشم !...

هیچوقت تنهام نزار. بدون تو میمیرم
کیا از عشقشون این حرفا رو شنیدند و حالا تنهان ؟

خدایا ممنون که مرا در حد ایوب میبینی …

ولی تمامش کن ! دیگر بریده ام …

رفتی اما من پنجره را تا قیامت باز میگذارم مگر یک روز از خم کوچه نمایان شوی
وبرایم دستی تکان دهی...