بهم خندید و رفت
غـــمـــگیـــنـــم
هـــمـــاننـــد دلـــقـــکـــی کـــه روی صـــحـــنه چشـــمـــش
بـه عـــشـــقـــش افتـــاد کـــه بـــا معـــشـــوقـــش
بـــه او میـــخـــنـــدد…
سلام دوستای گلم به وب خودتون خوش اومدین نظر یادتون نره...
غـــمـــگیـــنـــم
هـــمـــاننـــد دلـــقـــکـــی کـــه روی صـــحـــنه چشـــمـــش
بـه عـــشـــقـــش افتـــاد کـــه بـــا معـــشـــوقـــش
بـــه او میـــخـــنـــدد…
میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی امان بگو :
دل اگر دل باشد ،
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد.
تمــام روزهـایی کــه...
ســرگرمیت بـودم
زندگیــم بـودی!!!
این که با عشقم دارم یه آهنگ آروم و ملایم رو گوش میدم...
بعد غرق آهنگمو حواسم نیست...
یهو میاد از پشت دستاشو دورم حلقه می کنه...
سرشو میذاره رو شونه هامو و آروم با آهنگ زمزمه میکنه...
اون آهنگ میشه خاطره...
عشقت میشه خاطره...
اون آغوش ... اون سر رو شونه... میشن خاطره...
بارالها …
“زخم”ها ، “رحم” میخواهند …
فقط این دو نقطه را بردار …
چشمانم را به نابینایی میفروشم تا کسی
را که دوست دارم با دیگری نبینم …
.
.
این روزها پرم از لحظه هایی که دوستشان ندارم …
.
.
کاش میان خستگی هایم یکی آهسته می گفت : “خسته نباشی”
هـر رهگذری محـــرم اســرار نگــردد... صحــرای نمک زار ، چمن زار نگــردد... هرجا که رسیدی طرح رفــاقت مکــش ای دل ... هــر بی سروپا یــار وفــادار نگردد.
تکـــیه بــده امـــا .... !
بــه شــانه هایی کــه گــر خــوابت بــرد ....
ســرت را زمــین نگــذارد ...
پرواز باور پرنده ایست که به پرواز می اندیشد
دلیل پرواز پر نیست ، زندگی قانون باورها و لیاقت هاست
و تو لایق هر آنچه بخواهی ! . . .